دختری از دنیای پاییز

مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی (غزل هستم )

دختری از دنیای پاییز

مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی (غزل هستم )

ای کاش میشد مرد بی انکه مادر بفهمد

من  کاری از دستم بر نمیاد جز اینکه از مامان معذرت بخوام  بخاطر  اینکه دخترش منم 

بگم ببخشید با اینکه هیچی دست من نبود ولی ببخشید 

ببخشید دخترت من شدم 

ببخشید که خدا تو رو درگیر ادمی مثل من کرد 

ای کاش می شد فرار کرد از تو مامان

  از تو از محبتات  ایکاش میشد نباشم تو زندگیت 

مامان کاشکی منو نداشتی 

من یه ادم استرسی که باید مدام نگرانش باشی 

ادمی که نمیدونی باید باهاش چیکار کنی

ادم نمیدونی باید چندبار بهش فرصت بدی باهاش راه بیای 

مامان کاش انقدر خوب نبودی 

کاش همه نمیدونستن خوبی 

کاش انقدر کامل نبودی

کاش من انقدر ناقص نبودم 

کاش خدا منو یکم با استعداد می افرید 

کاش باهوش بودم 

مامان کاش انقدر کاشکی تو زندگیم نبود.

مامان خییییییلی ببخشید که بچت منم 

باشه ؟

مامان ببخشید که تو بهترین کنار من بدترینی 

ببخش 

ای کاش میشد مرد بی انکه مادر بفهمد 

من سال هاست مرده ام 

میان بغض های شبانه 

خنده های کودکانه 

و میان شلوغی شهر 

هر کجا دیده باشی مرده ام 

هنوز نفس میکشم 

راه میروم 

لبخند میزنم

اما باور هایم 

مرگ من مرگ ارزوها و رویا هاست 

مرگ رویا هایم 

مرگ کوچ پرستو ها که خانه ی خود را گم کرده اند 

سال هاست میان بخت سیاه خود نفس میکشم 

و مادر خوشحال از نفس کشیدن من 

اما سال هاست مرده ام